تولد
اواسط قرن 13 هـ . ق. در خانواده اي دانش پرور و هاشمي تبار، به نام سيد ابراهيم موسوي تهراني، در شهر مقدس کربلا، کودکي ديده به جهان گشود، که نام احمد را برايش برگزيدند.
خاندان پدري سيد احمد اصالتاً اهل تهران بوده اند؛ اما پدرش براي تحصيل معارف دين و بهره مندي از محضر بزرگان دانش، از ديار خويش به شهر کربلا، که يکي از مراکز علمي شيعه بود، هجرت نمود، و در جوار مرقد پاک حضرت سيد الشهدا ـ عليه السلام ـ به فراگيري آموزه هاي ديني پرداخت. به همين علت فرزندش، سيد احمد، به سيد احمد کربلايي تهراني شهرت يافت. در پاره اي نوشته ها، عنوان حائري را به نامش افزوده اند. از آن جا که اين عالم بزرگوار، در هنگام عبادت و نيايش، بسيار گريه مي کرد و به «بکاء» هم معروف شده است. و گويا يکي از چشمان او، بر اثر بيماري، نابينا شد؛ از اين رو به «واحد العين» هم ناميده شده است.
با جستجويي که در منابع زندگي نامه اين عارف فرزانه انجام شد، تاريخ دقيق ولادت او به دست نيامد؛ ولي از مجموع اخبار گردآوري شده در مورد شرح حال او مي توان حدس زد که پس از نيمه دوم سال قرن سيزدهم تولد يافته است.[1]
هجرت
از آن جا که حوزه نجف از دير بار از اعتبار و شهرت جهاني برخوردار بود و خاستگاه برجسته ترين استادان علوم معقول و منقول به شمار مي رفت؛ لذا سيد احمد براي تکميل تحصيلاتش به اين حوزه مقدسه هجرت نمود. حوزه هاي درسي نجف از رونق و جاذبه ويژه اي برخوردار بود. و کربلايي که آثار نبوغ و فهم در سيماي او مي درخشيد و جانش تشنه دانش دين بود، به سوي اين حوزه شتافت. البته اطلاعي از سال ورود او به حوزه نجف در دست نيست؛ اما با توجه به سن وي مي شود گفت: در اواخر سال (1300 هـ . ق) به نجف هجرت نموده است. بعد از ورود به حوزه پربار نجف، با تلاش روزافزون به تحصيل پرداخت. وي سطوح عاليه و دروس خارج فقه و اصول را از محضر بزرگان آن ديار، فرا گرفت و بهره هاي فراواني کسب نمود و به درجه رفيع اجتهاد رسيد.
سيد احمد در کنار تحصيل براي جمعي از طلاب به تدريس پرداخت.[2]
استادان
ايشان، فقه و اصول را از محضر مجتهدان بزرگي چون: ميرزا محمد حسن شيرازي، معروف به ميرزاي بزرگ (صاحب فتواي معروف تحريم تنباکو)، علامه بزرگوار ميرزا حسين خليلي تهراني، ميرزا حبيب الله رشتي و آخوند خراساني بهره برد و در اين علوم تبحري تمام و کمال يافت. سيد احمد با آن فطرت پاک و دل صافي که داشت به آموختن دانش هاي ظاهري و نقلي بسنده نکرد بلکه پس از فراگيري کتاب تشريع، به مطالعه کتاب تکوين به ويژه «نفس» پرداخت. وي براي رسيدن به اين منزلت والا، سر بر آستان عارف بي همتا، ملا حسينقلي همداني نهاد. اين استاد کارآزموده آن چنان اخگري بر جان او افکند که شعله وجودش لحظه به لحظه بيشتر و بيشتر شد و به مقامي رسيد که، آقا بزرگ تهراني درباره اش مي گويد: او يگانه دوران بود.[3]
:: موضوعات مرتبط: علما، سید احمد کربلایی، ،
:: برچسبها: سید احمد کربلایی,