ماجرای عارف شدن آیت الله ملکی تبریزی
| ادامه مطلب...

ماجرای عارف شدن آیت الله ملکی تبریزی
میرزا جواد آقا ملکی تبریزی‏ - استاد اخلاق امام(ره)- در نجف، شاگرد چهره ‏های برجسته‏ ای بود که در نهایت به آخوند ملاحسینقلی همدانی‏ می‏رسد که داستان زندگی او نیز داستان عجیب و شنیدنی است.

این عارف بالله بعد از شیخ انصاری‏ در مقام مرجعیت شیعه قرار گرفت، ولی مرحوم آیت‌الله سیدعلی شوشتری اجازه نداد که او مرجع تقلید شود و گفت: خدا شما را برای مرجع تقلید شدن نیافریده است، اگر طبل مرجعیت بزنید، قیامت گریبانت را می‏گیرند، خدا تو را ساخته است که با این نفَس و علمی که به تو داده است، انسان بسازی، نه فقه و اصول بگویی!

از مرحوم ملکی آثار ارزنده‌ای از جمله اسرارالصلاة، المراقبات، اعمال السنة، رساله‌ای در فقه و رساله لقاء‌الله به جای مانده است، این عالم ربانی سر انجام پس از یک عمر تلاش در راه تهذیب انسان‌ها در سحرگاه یازدهم ذی‌الحجه سال 1344 قمری به دیار باقی شتافت و در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده شد.

مرحوم حاج میرزا جواد آقای تبریزی از منظر رهبری

آیت‌الله خامنه‌ای رهنمودهایی به مناسبت ماه رمبارک رمضان سال گذشته تحت عنوان «سی روز، سی گفتار» ایراد ‌کردند که در روز دهم به بحث «تکبر مانع تکامل» پرداختند. قسمتی از بیانات معظم‌له به مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی اختصاص داشت که در ادامه می‌آید:

شنیدم مرحوم حاج میرزا جواد آقای تبریزی معروف -که از بزرگان اولیا و عرفا و مردان صاحب‌دلِ زمان خودش بوده است- اوایلی که برای تحصیل وارد نجف شد، با این‌که طلبه بود ولی به شیوه اعیان و اشراف حرکت می‌کرد.

 



:: موضوعات مرتبط: علما، آیت الله ملکی تبریزی، ،
:: برچسب‌ها: آیت الله ملکی تبریزی,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : شنبه 21 شهريور 1394
زمان : 15:51
دستورالعمل آیت الله ملکی تبریزی
| ادامه مطلب...

اشاره:

آیت اللهحاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در خانواده ای با تقوا و پارسا در تبریز به دنیا آمد. خانوادة وی از تاجران متمکن تبریز بودند. پدر او که حاج میرزا شفیع نام داشت، در ابتداء عامل مضاربه ناصرالدین شاه بود؛ امّا در پایان موفق شد که در خدمت مرحوم حاج میرزا علینقی همدانی مراتب تهذیب و تزکیة نفس را طی نموده و به مقامات والای انسانیت نائل شود.1

سیر و سلوک الی الله

حاج میرزا جواد آقا در آن هنگام که به تحصیل علوم اسلامی در نجف مشغول بود از تربیت و اصلاح خویش غافل نبود و به تهذیب نفس نیز اهتمام نمود و آن را سر لوحة زندگی خویش قرار داد. برای انجام این مهم به حکم عقل که هر راه و مسلکی و هر کار و حرفه ای نیازمند استاد پخته و کاردان است راه معرفت حق و شناخت نفس و ظرافت های مجاهدة با آن و اطلاع بر دسیسه های شیطان نیز از امور زندگی به مراتب مهمتر و دقیق تر است درجستجوی استاد پاک و راه رفته ای که به قدم مجاهده رسیده و سلوک راه حق را رفته باشد. پس در این هنگام توفیق شرفیابی به محضر جمال سالکان راه دوست و پیشوایی اهل دل، شیخ عارف کامل آیت اللهآخوند ملّا حسینقلی همدانی درجزینی راه پیدا کرد و به حضورش شتافت. شیخ مناجاتیان میزرا آقا جواد ملکی مدت چهارده سال در خدمت ایشان به سیر و سلوک الی الله پرداخت و به معرفت و توحید حق سبحانه نائل شد. از خود از استادان برجستة این مکتب گردید و شاگردان وارسته و سالک بسیاری را تربیت نمود.2

حاج میرزا جواد آقا بعد از دو سال خدمت آقا عرض می کند: من در سیر خود به جایی نرسیدم. آقا در جواب از اسم و رسمش سؤال می کند و او تعجب کرده می گوید: مرا نمی شناسید؟ من جواد ملکی تبریزی هستم! ایشان می گویند. شما با فلان ملکی ها بستگی دارید؟ آقا میرزا جواد اقا چون آنها را خوب و شایسته نمی دانست، از آنها انتقاد می کند. مرحوم آخوند ملاحسینقلی در جواب می فرمایند: هر وقت توانستی کفش آنها را که بد می دانی جلوی پایشان جفت کنی، من خود به سراغ تو خواهم آمد. آقا میرزا جواد فردا که به درس می رود خود را در محلی حاضر می کند که پایین تر از بقیه شاگردان بنشیند تا رفته رفته طلبه هایی که از آن فامیل در نجف بود و ایشان آنها را خوب نمی دانسته مورد محبث خود قرار دهد تا جایی که کفششان را پیش پایشان جفت می کند. چون این خبر به آن طایفه که در تبریز ساکن بوده اند می رسد رفع کدورت می شود.

 



:: موضوعات مرتبط: علما، آیت الله ملکی تبریزی، ،
:: برچسب‌ها: آیت الله ملکی تبریزی,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : شنبه 21 شهريور 1394
زمان : 15:48
زندگی نامه و شرح حالات آیت الله ملکی تبریزی
| ادامه مطلب...

آيت الله فهري در مورد زندگي آيت الله ميرزا جواد ملكي تبريزي نقل مي كنند :
يكي از مردان پيشتاز اين راه مرحوم عارف بالله آية الله حاج ميرزا جواد ملكي ـ قدس الله نفسه الزكيه ـ است كه در اين ميدان گوي سبقت از همگان ربود.
اين مرد بزرگ با اينكه در مقام عرفان مقامي بس والا دارد و از اعظم فقهاي « صائنا لنفسه، حافظا لذينه، مخالفا لهواه و مطيعا لامر مولاه» به شمار مي آيد .
اوايل عمر شريفش و دوران شباب را در نجف اشرف در مجلس درس اساتيد بزرگ حاضر شده و استادش در « فقه» ، مرحوم آية الله رضا همداني و در « اصول » ، علامه ملا محمد كاظم خراساني و در « عرفان و اخلاق و سلوك» ، آية الله آخوند ملا حسينقلي همداني ـ رضوان الله عليهم اجمعين ـ بوده است.

سال تولد ايشان در دست نيست ولي از كتابي در « فقه » كه يكي از فضلاي معاصر به آن دست يافته و از مؤلفات ايشان و در پايان آن نوشته شده معلوم مي شود كه به سال 1312 هـ . ق مؤلف در عنفوان جواني بوده است.

به هر حال ؛ ايشان در حدود سال 1321 هجري قمري به ايران آمده و در زادگاه و موطن اصلي اش تبريز به ترويج و تهذيب پرداخت و در اوايل مشروطه به سال 1329 هجري قمري به خاطر نامساعد بودن اوضاع تبريز به قم هجرت فرمود و در قم به ارشاد سالكان و تربيت مستعدان مشغول بود تا آنكه مرحوم آية الله العظمي شيخ عبدالكريم حايري يزدي در سال 1340 هـ . ق از اراك به قم تشريف آورده و به اصرار مرحوم مجاهد شيخ محمد تقي بافقي كه از دوستان مرحوم ملكي بوده و پس از استخاره و آمدن آية شريفه ( وأتوني بأهلكم أجمعين) [ سورة يوسف (12)، آيه 93؛ يعني همه نزديكان خود را نزد من بياوريد]، تصميم به ماندن در قم و تأسيس حوزه علمي فعلي را مي گيرد و دوستان و شاگردان آية الله حايري نيز كه در اراك بودند به قم مهاجرت مي كنند.

مرحوم حاج شيخ عباس تهراني نيز كه جزء مهاجرين بودند در قم به جمع مرحوم ملكي و بافقي مي پيوندد و كانوني از اخلاق و تهذيب نفس تشكيل مي دهند كه ثمرات ارزنده اي داشته و افراد شايسته اي تربيت يافته اند.

مرحوم ملكي، درس فقهي داشته اند كه عنوانش « مفاتيح الشرايع في الفقه» مرحوم فيض كاشاني بوده و نيز دو مجلس اخلاق داشته: يكي در منزل براي خواص بوده و ديگري در مدرسه فيضيه براي عموم كه جمعي از بازاريان قم نيز در آن درس شركت داشته اند.
 



:: موضوعات مرتبط: علما، آیت الله ملکی تبریزی، ،
:: برچسب‌ها: آیت الله ملکی تبریزی,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : شنبه 21 شهريور 1394
زمان : 15:46
زندگی نامه سید احمد کربلایی
| ادامه مطلب...

تولد
اواسط قرن 13 هـ . ق. در خانواده اي دانش پرور و هاشمي تبار، به نام سيد ابراهيم موسوي تهراني، در شهر مقدس کربلا، کودکي ديده به جهان گشود، که نام احمد را برايش برگزيدند.
خاندان پدري سيد احمد اصالتاً اهل تهران بوده اند؛ اما پدرش براي تحصيل معارف دين و بهره مندي از محضر بزرگان دانش، از ديار خويش به شهر کربلا، که يکي از مراکز علمي شيعه بود، هجرت نمود، و در جوار مرقد پاک حضرت سيد الشهدا ـ عليه السلام ـ به فراگيري آموزه هاي ديني پرداخت. به همين علت فرزندش، سيد احمد، به سيد احمد کربلايي تهراني شهرت يافت. در پاره اي نوشته ها، عنوان حائري را به نامش افزوده اند. از آن جا که اين عالم بزرگوار، در هنگام عبادت و نيايش، بسيار گريه مي کرد و به «بکاء» هم معروف شده است. و گويا يکي از چشمان او، بر اثر بيماري، نابينا شد؛ از اين رو به «واحد العين» هم ناميده شده است.
با جستجويي که در منابع زندگي نامه اين عارف فرزانه انجام شد، تاريخ دقيق ولادت او به دست نيامد؛ ولي از مجموع اخبار گردآوري شده در مورد شرح حال او مي توان حدس زد که پس از نيمه دوم سال قرن سيزدهم تولد يافته است.[1]
هجرت
از آن جا که حوزه نجف از دير بار از اعتبار و شهرت جهاني برخوردار بود و خاستگاه برجسته ترين استادان علوم معقول و منقول به شمار مي رفت؛ لذا سيد احمد براي تکميل تحصيلاتش به اين حوزه مقدسه هجرت نمود. حوزه هاي درسي نجف از رونق و جاذبه ويژه اي برخوردار بود. و کربلايي که آثار نبوغ و فهم در سيماي او مي درخشيد و جانش تشنه دانش دين بود، به سوي اين حوزه شتافت. البته اطلاعي از سال ورود او به حوزه نجف در دست نيست؛ اما با توجه به سن وي مي شود گفت: در اواخر سال (1300 هـ . ق) به نجف هجرت نموده است. بعد از ورود به حوزه پربار نجف، با تلاش روزافزون به تحصيل پرداخت. وي سطوح عاليه و دروس خارج فقه و اصول را از محضر بزرگان آن ديار، فرا گرفت و بهره هاي فراواني کسب نمود و به درجه رفيع اجتهاد رسيد.
سيد احمد در کنار تحصيل براي جمعي از طلاب به تدريس پرداخت.[2]
استادان
ايشان، فقه و اصول را از محضر مجتهدان بزرگي چون: ميرزا محمد حسن شيرازي، معروف به ميرزاي بزرگ (صاحب فتواي معروف تحريم تنباکو)، علامه بزرگوار ميرزا حسين خليلي تهراني، ميرزا حبيب الله رشتي و آخوند خراساني بهره برد و در اين علوم تبحري تمام و کمال يافت. سيد احمد با آن فطرت پاک و دل صافي که داشت به آموختن دانش هاي ظاهري و نقلي بسنده نکرد بلکه پس از فراگيري کتاب تشريع، به مطالعه کتاب تکوين به ويژه «نفس» پرداخت. وي براي رسيدن به اين منزلت والا، سر بر آستان عارف بي همتا، ملا حسينقلي همداني نهاد. اين استاد کارآزموده آن چنان اخگري بر جان او افکند که شعله وجودش لحظه به لحظه بيشتر و بيشتر شد و به مقامي رسيد که، آقا بزرگ تهراني درباره اش مي گويد: او يگانه دوران بود.[3]



:: موضوعات مرتبط: علما، سید احمد کربلایی، ،
:: برچسب‌ها: سید احمد کربلایی,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : شنبه 21 شهريور 1394
زمان : 15:42
7 دستور العمل اخلاقی سید احمد کربلایی


این دستورالعمل‌ها عبارتند از: 1- مواظبت کامل بر اداء واجبات و ترک محرمات. 2-کمال مراقبت در طول روز. 3-هنگام خوابیدن محاسبه نفس کردن. 4- در صورتی که نفس، مخالفتی نموده آن را جبران نماید و نفس را با انجام ضد میل او مجازات کند. 5- در هر شب جمعه و عصر جمعه صد مرتبه سوره قدر را بخواند. 6- اهم از همه اینکه در تمام اوقات و در همه احوال، حضرت حق جل و علا را حاضر و ناظر بداند. 7- دوام توجه و توسل به حضرت حجت عجل الله فرجه که واسطه فیض زمان است و بعد از هر نماز دعای غیبت که «اَلَّلهمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ…» است خوانده، و سه سوره توحید هدیه به آن بزرگوار و دعای فرج «اللهم عظم البلاء …» را ترک ننماید.

 



:: موضوعات مرتبط: علما، سید احمد کربلایی، ، ،
:: برچسب‌ها: سید احمد کربلایی,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : شنبه 21 شهريور 1394
زمان : 15:39
زندگی نامه آیت الله شهید مدنی
| ادامه مطلب...

[20 شهریور سالروز شهادت آیت الله سید مدنی به دست منافقین است،به همین جهت زندگی نامه ایشان را به عرض شما میرسانیم] 

يكي از روزهاي سال 1292 شمسي (1323 ق) در خانه با صفاي آقا ميرعلي از سادات محترم آذر شهر - كودكي پا به عرصه زندگي گذاشت كه بعدها خدمات گرانقدري به اسلام و مسلمين كرد.

عشق و ارادت پدرش به امير مؤمنان علي (ع) او را بر آن داشت تا براي فرزندش يكي از القاب آن حضرت يعني (اسدالله) را نام بگذارد.

اسدالله در چهار سالگي مادر خود را از دست داد و در كنار پدر و در دامان نامادري پرورش يافت . هر چه بود روزهاي سخت و حساس كودكيش سپري شد ، و او در جوار پدر روز به روز قد كشيد و با تربيتي اسلامي پا به دنياي نوجواني گذاشت.

در آن روزها آقا ميرعلي در بازارچه بزازان (آذرشهر) مغازه كوچكي داشت كه از راه آن امرار معاش مي كرد. او هر چند گاه دست اين نوجوان را مي گرفت و در كتاب خود مي نشاند و براي او از رنج و درد روزگار گذشته حكايتها مي گفت.

  



:: موضوعات مرتبط: ایام، علما، ،
:: برچسب‌ها: زندگی, نامه, آیت, الله, شهید, مدنی,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : جمعه 20 شهريور 1394
زمان : 15:55
زندگی نامه آیت الله طالقانی
| ادامه مطلب...

[19 شهریور سالروز وفات آیت الله سید محمود طالقانی است،به همین جهت زندگی نامه ایشان را  به عرض شما میرسانیم]

زندگینامه آیت الله سید محمود طالقانی

در زمستان سال 1329 ق. صدای نوزادی در فضای خانه ساده آیة الله سید ابوالحسن طالقانی پیچید که نامش را ((محمود)) گذاشتند و پدرش پشت جلد قرآن نوشت:
((سید محمود روز شنبه، چهارم ربیع الاول 1329 ق. به دنیا آمد))
تو گویی همین نوشتار کوتاه بود که پیوندی ناگسستنی بین او و قرآن ایجاد کرد.
سید محمود دوران کودکی را تا ده سالگی در روستای ((گلیرد)) طالقان سپری نمود و همانجا خواندن، نوشتن و مقدمات علوم اسلامی را فراگرفت و در مکتب پدر - که عالمی سیاستمدار بود - مبارزه با استبداد در ذهن او نقش بست.
او سپس همراه خانواده به تهران رفت که همزمان بود با دوران دیکتاتوری رضاخان و مبارزه روحانیون علیه وی و این نقشی بسزا در شکل گیری فکر سیاسی اش داشت و از همان هنگام او را وارد میدان مبارزه با ستم کرد.

                                                                                                            ورود به حوزه علمیه قم
سید محمد در نوزده سالگی برای فراگیری بیشتر و دقیقتر علوم اسلامی به قم رفت و از درس استادانی بزرگ چون آیة الله حجت و آیة الله خوانساری بهره فراوان برد.
دانش پژوه جوان، مدتی برای بهره گیری از درس علمای برجسته نجف، راهی آن مرکز بزرگ علمی شد؛ اما دوباره به قم و مدرسه فیضیه برگشت.
پرداختن به دانش هیچ گاه او را از توجه به مسائل سیاسی - اجتماعی دور نکرد. آری فضای پر از معنویت فیضیه به او درسها آموخت و از وی، اندیشمندی مبارزه و خستگی ناپذیر ساخت.

آیة الله طالقانی پس از سالها تحصیل در قم، از آیة الله جائری یزدی، بنیانگذار حوزه علمیه قم، اجازه اجتهاد گرفت و با عزمی راسخ و گامی استوار، راهی تهران شد و در مدرسه عالی شهید مطهری (سپهسالار سابق ) به آموزش علوم اسلامی پرداخت.
او که مدتها پیش درد جامعه و مردم را حس کرده بود و تنها راه نجات را در بازگشت به اسلام و قرآن می دانست، با برقراری جلسات تفسیر قرآن در راه گام نهاد.

 



:: موضوعات مرتبط: ایام، علما، ،
:: برچسب‌ها: زندگی, نامه, آیت, الله, طالقانی,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : پنج شنبه 19 شهريور 1394
زمان : 4:13
چرا وقتی ملا حسین قلی همدانی از حرم بر میگشت،چشم هایش را می بست.


رازپوشی


بعضی از اولیای الهی در این عالم، باطن انسانها و صفات حیوانی آنان را می‌بینند و می‌شناسند، ولی از آن جا كه مظهر صفت ستّار العیوب الهی‌اند، سرپوشی می‌كنند و رازهای مردم را فاش نمی‌كنند.

عارف فرزانه‌ی همدانی از این چنین عظمت روحی برخوردار بود. شیخ محمد رازی در این رابطه، از زبان یكی از شاگردان آخوند نقل می‌كند:

«آخوند ملا حسینقلی همدانی كه مربی اخلاق و عالم ربانی و سالك حقیقی و دارای كرامات و صاحب مكاشفات و منامات بود، هر وقت به حرم مطهر امیرمؤمنان، علی ـ علیه السلام ـ مشرف می‌شد، با آداب خاص و خضوع و خشوع مخصوص می‌رفت و هنگام خروج، عبا را به سر انداخته و سر به زیرافكنده و با عجله به منزل خود می‌رفت. ما از نحوه‌ی تشرف آن چنانی و از برگشتن این چنینِ وی در تعجب بودیم، تا روزی در صحن مطهر مراقب ایشان بودم. وقتی به آن كیفیت بیرون آمد و به شتاب رفت، سر راه را بر او گرفته و به صاحب قبر مطهر علوی ـ علی مشرفها السلام ـ سوگند دادم كه علت آن گونه تشرف و این گونه مراجعت چیست؟ گفت: امّا آن گونه تشرف وظیفه‌ی هر كسی است كه عارف به مقام ولیّ الله اعظم، امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ باشد كه با كمال خضوع و خشوع مشرف گردد و امّا علت این گونه مراجعت برای این است كه اثر تشرف با معرفت به حضور و پیشگاه حضرت علی  علیه السلام عوض شدن و رنگ ولایت گرفتن و باز شدن چشم و گوش ملكوتی است و چون حقایق و باطن اشیاء و اشخاص برایم منكشف می‌گردد، نمی‌خواهم چشم من به یكی از دوستانم بیفتد كه مبادا آنها را به غیر صورت انسان ببینم و رازهای پنهانی و عیوب نهانی آنان پیش من فاش شود. و در نتیجه نفس من از آنان مكدر شده و نسبت به او در من تنفر ایجاد گردد، دل می‌خواهد سرّ آنها حتی در پیش نفس من پوشیده بماند.



:: موضوعات مرتبط: علما، آیت الله ملا حسین قلی همدانی، ،
:: برچسب‌ها: چراووقتی, ملا, حسین, قلی, همدانی, از, حرم, بر, می, گشت, , , چشم, هایش, را, می, بست,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : پنج شنبه 19 شهريور 1394
زمان : 3:30
وقتی راهزن ها ملا حسینقلی همدانی را شناختند


عفو و گذشت

[كرامت نفس و بزرگواری ایشان از جمله خصلت‌هایی است كه در شاگردان و یاران او نفوذ كرده بود. در این مورد، علامه طهرانی از نوه‌ی آخوند نقل می‌كند: «در یكی از سفرهای زیارتی كه آخوند با اصحابشان پیاده به كربلا مشرف می‌شدند، در راه، راهزنان بیابانی اموال ایشان را غارت كرده و هر چه دارند، می‌ربایند. سپس كه عارف همدانی را می‌شناسند، به حضورشان آمده و هر چه ربوده بودند، تقدیم كرده و معذرت می‌خواهند. آخوند ملا حسینقلی فقط كتابهای وقفی را كه ربوده بودند، پس می‌گیرد و بقیه‌ی كتب و اموال را نمی‌گیرد و می‌فرماید: «به مجرّد سرقت، من ایشان را حلال كردم؛ چو راضی نشدم به واسطه‌ی من خداوند كسی را در آتش دوزخ بسوزاند و نمی‌خواهم به خاطر من لقمه‌ی حرام از گلوی كسی پائین برود و موعظه در او بی‌اثر باشد.]



:: موضوعات مرتبط: علما، آیت الله ملا حسین قلی همدانی، ،
:: برچسب‌ها: وقتی, راهزن, ها, ملا, حسین, قلی, همدانی, را, شناختند,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : پنج شنبه 19 شهريور 1394
زمان : 3:12
دستورالعمل ملا حسین قلی همدانی
| ادامه مطلب...

دستور العمل آیت الله ملاحسین قلی همدانی

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صلى الله على خیر خلقه محمد و آله الطاهرین

و بعد، بر طالبان نجات و سعادت ابدى مخفى نماناد كه اهل نجات دو طایف مى باشند: یك طایفه اهل یمین و طایفه دیگر مقربین‌اند.

و اگر طالب سعادت عمل به وظیفه اصحاب یمین، كه عبارت از ترك معصیت باشد نمود، از آنها خواهد شد و مقربین علاوه بر آنها وظیفه دیگر دارند، كه غرض بیان آنها نیست .

اولا:بایدفهمید كه اگر شخص انسانى فهمید حقارت و پستى خود را، هم بعد از آن فهمید عظمت و قدرت حضرت ملك الملوك را، البته خواهد فهمید كه جرات قدم برداشتن و اقدام به معصیت نمودن در حضور چنین سلطان عظیم الشانى در نهایت قبح و شناعت و بدبختى مى باشد.

مخور مگر حلال غذا را، كم بخور، و زیاد مخور، یعنى زیاده بر حاجت بینه مخور. نه چندان بخور كه تو را سنگین بكند، و از عمل باز دارد، و نه چندان كم بخور كه ضعف بیاورد، و به سبب ضعف از عبادت مانع شود.
چرا غافل است از قدرت قادرى كه اگر اراده نماید فناى همه موجودات را، به محض اراده آن سلطان عظیم الشان ، همگى به باد فنا رفته ، ملحق به معدومات خواهد شد. اینكه مى بینى معصیت در نظرت سهل شده به جهت امورى چند است ، كه بعض آنها را ذكر مى كنم :

اولا: فكر خود را تماما متوجه به دنیاى دَنىّ كرده، از این جهت بالمره (یكباره) از نفع و ضرر اخروى غافل شده‌اى 



:: موضوعات مرتبط: علما، آیت الله ملا حسین قلی همدانی، ،
:: برچسب‌ها: دستور, العمل, آیت, الله, ملا, حسین, قلی, همدانی, ,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : پنج شنبه 19 شهريور 1394
زمان : 2:52
مردی که با یک جمله آدم می ساخت
| ادامه مطلب...

كمالات معنوى ملا حسینقلی همدانی

بدون تردید، یكى از رمزهاى موفقیت‌های این فقیه عارف، سرعت تأثیر او در نفوس مستعد است. تأثیر كلام او چنان بود كه با یك سخن، مخاطب خویش را تحت تأثیر قرار می‌داد. علت این نفوذ كلام را می‌توان در روح بلند او جستجو كرد. او در پیمودن راه حقیقت و سلوك در طریق الهی، داراى عزمی راسخ و همتى والا بود. به همین جهت، كلام و نگاهش هر شنونده و بیننده‌اى را متأثر می‌ساخت. در این زمینه حكایت‌هاى متعددى نقل شده است كه به بعضى از آنها اشاره می‌كنیم:

اسرار حق

آیت الله نجابت شیرازى در شرح گلشن راز می‌نویسد:                                                                                                                                                                                

«حاج شیخ عباس قمی(1) كه رضوان خدا بر او باد در مقدس بودن، نمره‌ی یك بود و همه در تقدس او متفق الكلمه بودند. آقا شیخ مجتبى لنكرانى یك زمانى براى بنده نقل كرد كه شیخ على قمى با پدر من همدرس بود. آن دو از خوش‌پوشهاى حوزه‌ی نجف محسوب می‌شدند. یعنى بهترین لباسها را اینها می‌پوشیدند. چون درسشان هم خیلى خوب بود، در حوزه‌ی نجف مشارالیه(2) بودند كه درس را خوب می‌فهمند. به هیچ كس هم اعتنایی نمی‌كردند. یك روز آخوند ملا حسینقلى ـ رضوان الله تعالى علیه ـ در صحن نشسته بود. در این اثنا، آقا شیخ على قمى از در قبله وارد حرم می‌شود. چشم مبارك آخوند ملا حسینقلى به او می‌افتد، شیخ على به سر می‌دود تا می‌آید پهلوى آقا. آخوند ملاحسینقلى یك دقیقه در گوش او صحبت می‌كند. چه گفت؟ خدا می‌داند، دیگران هم نفهمیدند. شیخ على قمی عقب عقب بر می‌گردد می‌رود. با فاصله‌ی اندكی، تمام لباسهایش را عوض می‌كند، توى درس هم قفل می‌زند به دهنش، یعنى این لذت سخن گفتن در درس از سرش پریده بود، لذت لباسهاى پاك و پاكیزه و گران قیمت از سرش پریده بود، تا آخر عمرش كه او را می‌دیدیم، تمام لباسهایش كرباس بود. 



:: موضوعات مرتبط: علما، آیت الله ملا حسین قلی همدانی، ،
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : چهار شنبه 19 شهريور 1394
زمان : 2:8
زندگی نامه آیت الله ملا حسین قلی همدانی
| ادامه مطلب...

زندگی‌نامه

در سال 1239 هـ . ق در روستاى «شوند درگزین» از توابع همدان، نوزادى به این عالم خاكى قدم نهاد كه در اثر نشو و نما در خانواده‌اى كه مهد اخلاق و تقوا بود، به رفیع‌ترین قله‌هاى عرفان و تهذیب نفس صعود كرد.

او آن چنان با عشق و شور به سیر و سلوك معنوى پرداخت كه عارفان حقیقت جو و سالكان طریق توحید از توشه‌هاى سلوك وى پیمانه‌ها پر كردند. تا آن كه نام این الگوى زهد و عبادت و تقوا، و طلایه‌دار عرفان اسلامی، زینت بخش محفل ره‌پویان حقیقت طلب د صدسال اخیر گردید.

 

زادگاه مبارك

نسب آخوند همدانى به جابر بن عبدالله انصارى صحابى مشهور پیامبر اسلام ـ صلى الله علیه و آله ـ می‌رسد. در كتاب «بزرگان و سخن سرایان همدان» آمده است: در زادگاه وی، شوَند درگزین جمع زیادى از نوادگان جابر زندگى می‌كنند. نزد آنان جامه‌اى از حضرت على ـ علیه السلام ـ است. هرگاه مرض طاعون در آن منطقه و روستاهاى اطراف پیدا می‌شده آن جامه را در آبى شستشو می‌دادند و به عنوان تبرك از آن آب می‌نوشیدند... كسانى كه از آن آمی‌نوشیدند، به طاعون مبتلا نمی‌شدند. آن گاه كه شاه عباس صفوى از این موضوع مطلع گردید، مقدارى از این لباس را جهت تبرك از آنان گرفت. این جامه‌اى است كه على ـ علیه السلام ـ آن را به جابر، جدّ اعلاى آخوند همدانی هدیه كرده است.(1)

آخوند همدانى در مكتب عرفان سید شوشتری، به مراتب عالى سیر و سلوك معنوى نائل شد. استاد به او علاقه‌ی ویژه‌ای داشت. علاقه‌ی استاد به او چنان بود كه وقتى آخوند در مدرسه‌ی سلیمیه به مرض صعب العلاجى دچار می‌شود، صد تومان به پزشك حاذقى می‌دهد كه او را درمان كند. در آن زمان ثروت كم‌تر كسى در نجف به صد تومان می‌رسید

 



:: موضوعات مرتبط: علما، آیت الله ملا حسین قلی همدانی، ،
:: برچسب‌ها: زندگی, نامه, آیت, الله, ملا, حسین, قلی, همدانی,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : چهار شنبه 18 شهريور 1394
زمان : 23:41
توصیه های اخلاقی علامه سید علی قاضی
| ادامه مطلب...

نماز
شما را سفارش می کنم به اینکه نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها به جا بیاورید و آن نمازها با نوافل، 51 رکعت است؛ پس اگر نتوانستید، 44 رکعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آنها را به جا آورید، حداقل نماز توابین را بخوانید [نماز اهل انابه و توبه هشت رکعت هنگام زوال است].
مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل می کنند که می فرمودند: اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند.
مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی می فرمایند: روزی یکی را به محضر آقای قاضی آوردند که مثلا آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش کند. مرحوم آقای قاضی فرموده بودند: به این آقا بگویید که نماز را در اول وقت بخواند.بعد معلوم شد که آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر می انداخته است.
اما وصیت های دیگر، عمده آنها نماز است. می فرمودند نماز را بازاری نکنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان محفوظ میماند و تسبیح صدیقه کبری سلام الله علیها که از ذکر کبیر به شمار می آید و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود.

دعا در قنوت نماز
آقای قاضی به شاگردان خود دستور می دادند این دعا را در قنوت نماز هایشان بخوانند: اللهم ارزقنی حبّک و حبّ ما تحبه، و حبّ من یحبّک، والعمل الذی یبلغنی إلی حبّک واجعل حبّک احبّ الاشیاء إلی.

قرآن
آیت الله نجابت می فرمودند: آیت الله میرزا علی قاضی به مرحوم آیت الله شیخ علی محمد بروجردی (از شاگردان برجسته آقای قاضی) فرموده بودند که: هیچ گاه از قرآن جدا مشو و ایشان تا آخر عمر بر این سفارش آقای قاضی وفادار و پایبند بود. هر وقت از کارهای ضروری و روزمره فارغ می شد، قرآن می خواند و با قرآن بود.
آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند: چند سفارش ایشان عبارت است از: اول روخوانی قرآن. می فرمودند قرآن را خوب و صحیح بخوانید. توصیه دیگر ایشان راجع به دوره تاریخ اسلام بود. می فرمودند یک دوره تاریخ اسلام را از ولادت حضرت پیغمبر(ص) تا 255 ه.ق یا 260 ه.ق بخوانید. و بعد از عمل به این ها می فرمودند برو نمازشب بخوان!
آیت الله قاضی در نامه ای به آیت الله طباطبایی می فرمودند: دستورالعمل، قرآن کریم است؛ فیه دواء کل دواء و شفاء کل عله و دوا کل غله علماً و عملاً و حالاً. آن قره العیون مخلصین را همیشه جلوی چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صورت و آداب دیگر، خصوص در بطون لیالی...
و نیز:بر شما باد به قرائت قرآن کریم در شب با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن نوشیدنی و شراب مؤمنان است. تلاوت قرآن کمتر از یک جزء نباشد.



:: موضوعات مرتبط: علما، علامه سید علی قاضی، ،
:: برچسب‌ها: توصیه, های, اخلاقی, علامه, سید, علی, قاضی,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : سه شنبه 17 شهريور 1394
زمان : 4:13
دستورالعمل علامه سید علی قاضی برای رفع مشکلات دنیوی و اخروی
| ادامه مطلب...

یکی از شاگردان علامه قاضی از ایشان پرسید: در مواقع اضطرار و گرفتاری چه در امور دنیوی و چه در امور اخروی، چه ذکری بگوییم تا گشایش حاصل شود، ایشان پاسخ می‌دهد: پنج مرتبه صلوات و آیةالکرسی بخوان تا در امورتان به گشایش برسید.

دستورالعملی برای دفع دشمن

سیدهاشم حداد از شاگردان مبرّز به نقل از مرحوم قاضی(ره) می‌گفت: «خواندن آیات: «کهیعص» «حم-عسق» «وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمًا» برای دفع دشمن بسیار مفید است.

و خود آقای حداد گفت: چنان که روی نگین انگشتر عقیق زرد یا سرخ نوشته شود و انسان همراه داشته باشد خوب است.

همچنین سیدهاشم حداد عنوان می‌کرد: چنانچه در روی یک نگین انگشتر عقیق نوشته شود: «إِنَّهُ مِن سُلَیْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» و در روی دیگرش نوشته شود: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» «وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمً» «کهیهص» حم-عسق» و در انگشتری نموده در دست شود خوب است.

و أیضاً حضرت آقای حاج سید هاشم حداد می‌گفت: مرحوم قاضی گفته‌اند:

«هرکس در مقابل دشمن انگشت‌های دست خود را به ترتیب یکی پس از دیگری ببندد و در مقابل بستن هر انگشت یک حرف از حروفات: «کهیعص» «حم-عسق» را بگوید به طوری که وقتی که همه را گفت: تمام انگشتان بسته شود و سپس در مقابل دشمن باز کند، شر دشمن از او دفع خواهد شد.»



:: موضوعات مرتبط: علما، علامه سید علی قاضی، ،
:: برچسب‌ها: دستورالعمل, علامه, سید, علی, قاضی, برای, رفع, مشکلات, دنیوس, و, اخروی,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : سه شنبه 17 شهريور 1394
زمان : 3:58
سه دستورالعمل عرفانی علامه سید علی قاضی
| ادامه مطلب...

هدف از خلقت انسان رسیدن به قرب الهی است و این هدف جز با تزکیه و تهذیب نفس به دست نمی آید . خداوند متعال در فرازهای اول سوره شمس به تبیین ضرورت و اهمیت تزکیه و تهذیب نفس پرداخته و بعد از سوگندهای پی در پی و محکم و تاکیدهای فراوان (1) می فرماید: «قد افلح من زکیها وقد خاب من دسیها» (2) ; «به تحقیق کسی که نفس را پاک کند رستگار شود و کسی که آن را تباه کند، بی بهره شود .»
می دانیم که هر چه سوگندهای قرآن در مورد یک مساله، بیشتر و محکم تر باشد، دلیل بر اهمیت و سرنوشت ساز بودن آن مساله است; بنابراین تهذیب نفس جایگاه والایی در زندگی انسان دارد و اگر انسان بخواهد رستگار شود، باید خود را تزکیه کند و گرنه از سعادت و رستگاری محروم می شود .
از سوی دیگر تزکیه بدون داشتن استاد و برنامه و دستورالعمل مشخص، امکان پذیر نیست . داشتن یک استاد، برنامه و دستورالعمل مطمئن و پیروی از آن یک ضرورت است .
امام خمینی رحمه الله می فرماید: «مواظب باشید مبادا پنجاه سال با کد یمین و عرق جبین در حوزه ها جهنم کسب نمایید، به فکر باشید در زمینه تهذیب و تزکیه نفس و اصلاح اخلاق، برنامه تنظیم کنید; استاد اخلاق برای خود معین نمایید . (3) »
آیت آلله قاضی رحمه الله یکی از بزرگان اخلاق بود که دستورالعمل های اخلاقی او می تواند راهگشای ما برای رسیدن به مراحل عالی معنویت باشد .
حضرت امام خمینی رحمه الله درباره او می فرماید: «قاضی، کوهی بود از عظمت و مقام توحید . (4) »
علامه طباطبائی رحمه الله می فرماید: «ما هر چه در این مورد داریم، از مرحوم قاضی داریم . چه آنچه را که در حیاتش از او تعلیم گرفتیم و از محضرش استفاده کردیم، چه طریقی که خودمان داریم، از مرحوم قاضی گرفته ایم . (5) »
آیت الله سید هاشم حداد می فرماید: «از صدر اسلام تا به حال، عارفی به جامعیت مرحوم قاضی نیامده است . (6) »
در این مقاله سه دستور العمل اخلاقی و عرفانی از آیت الله قاضی رحمه الله جمع آوری شده و سعی شده است شواهدی از احوالات آن عارف وارسته متناسب با فقرات مختلف دستور العمل ها در پی نوشت ها آورده شود .
دستور العمل های اخلاقی
دستور العمل اول
آیت الله سید علی قاضی برای گذشتن از نفس اماره و خواهش های نفسانی، به شاگردان و تلامذه و مریدان سیر و سلوک الی الله دستور می دادند روایت عنوان بصری را بنویسند و بدان عمل کنند; یعنی، یک دستور اساسی و مهم، عمل طبق مضمون این وایت بود و علاوه بر این می فرمودند: باید آن را در جیب خود داشته باشند و هفته ای یکی دو بار آن را مطالعه نمایند . این روایت، بسیار مهم است و حاوی مطالب جامعی در بیان کیفیت معاشرت و خلوت و کیفیت و مقدار غذا و کیفیت تحصیل علم و یفیت حلم و مقدار شکیبایی و بردباری و تحمل شدائد در برابر گفتار هرزه گویان و بالاخره مقام عبودیت و تسلیم و رضا و وصول به اعلا ذروه عرفان و قله توحید است . از این رو شاگردان خود را بدون التزام به مضمون این روایت نمی پذیرفتند . (7)
 



:: موضوعات مرتبط: علما، علامه سید علی قاضی، ،
:: برچسب‌ها: سه, دستورالعمل, عرفانی, علامه, سید, علی, قاضی,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : سه شنبه 17 شهريور 1394
زمان : 2:4
داستان کرامات علامه سید علی قاضی
| ادامه مطلب...

دعای ولیّ خدا

آیت الله سید عباس حسینی کاشانی نقل می کرد:
« روزی در محضر آقای قاضی نشسته بودیم که ناگهان شخصی با عجله و ناراحتی بسیار خود را به مجلس آقای قاضی رسانید و با نگرانی بسیار گفت: همسرم در حال احتضار است و نزدیک است بمیرد، اگر او بمیرد من هیچ کس را ندارم؛ خواهش می کنم دعایی بفرمایید حالش خوب شود و از مرگ نجات پیدا کند.
آقای قاضی پس از گوش دادن به حرفهای آن شخص به آرامی فرمود:
« چرا با حالت جنب به اینجا آمده ای! برو غسل کن دوباره به اینجا بیا تا دعا کنم.»
مرد عرب در حالی که از تعجب حیرت زده شده بود با عجله بلند شد و به منزلش رفت و پس از مدتی بازگشت و در مقابل آقای قاضی مودبانه نشست. مرحوم قاضی دو انگشت سبابه اش را به دو شقیقه پیشانی آن مرد گذاشت و به قرائت دعا مشغول شد و در این مدت مدام اشک چشمان آقای قاضی بر محاسن سفیدش می ریخت؛
طولی نکشید دعا تمام شد و مرد عرب به منزلش رفت. من دیگر او را ندیدم تا اینکه چند روز بعد در صحن حرم مطهر او را ملاقات کردم و از نتیجه دعا پرسیدم. او گفت: وقتی به منزل بازگشتم دیدم همسرم سالم و تندرست بیدار شده و از خطر مرگ رهایی یافته و مشغول امورات منزل است!

علامه طباطبائی فرمودند:
مرحوم قاضی همیشه در ایام زیارتی، از نجف اشرف به کربلا مشرف می شد، هیچگاه کسی ندید که او سوار ماشین شود و از این سرّ احدی مطلع نشد؛ جز یک نفر از کسبه بازار ساعت که به مشهد مقدس مشرف شده بود و مرحوم قاضی را در مشهد دیده بود و از ایشان اصلاح امر گذرنامه خود را خواسته بود و ایشان هم اصلاح کرده بودند؛
آن مرد چون به نجف آمد افشا کرد که من آقای قاضی را در مشهد دیدم. مرحوم قاضی خیلی عصبانی شدند و گفتند:
« همه می دانند که من در نجف بوده ام و مسافرتی نکرده ام. »
مرحوم علامه طهرانی می فرماید:
این داستان را سابقاً برای بنده، دوست معظم حقیر، حجة الاسلام سید محمد رضا خلخالی (ره) اینطور نقل کرد:
« چون آن مرد کاسب از مشهد مقدس به نجف اشرف مراجعت کرده به رفقای خود گفت: گذرنامه من دچار اشکال بود و در شهربانی درست نمی شد و من برای مراجعت، به آقای قاضی متوسل شدم و گذرنامه را به ایشان دادم و ایشان گفتند: فردا برو شهربانی و گذرنامه ات را بگیر!



:: موضوعات مرتبط: علما، علامه سید علی قاضی، ،
:: برچسب‌ها: داستان, کرامات, علامه, سید, علی, قاضی,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : سه شنبه 17 شهريور 1394
زمان : 2:3
دو داستان عجیب از زندگی علامه سید علی قاضی
| ادامه مطلب...

مرحوم قاضی در صد سال اخیر بی نظیر هستند، شاگردهای ایشان امثال آیت لله بهجت و علامه طباطبایی بودند، کسانی که خود مرجع و مجتهد و دارای کرامت بودند.

ایشان زمانی که در نجف زندگی می کردند، هم محله لاتی می شوند که با تمام لاتی اش، مرحوم قاضی را دوست داشت، این لات به قاسم معروف بود؛ مرحوم قاضی آخر آدم ها را می دانست.

در مورد این که آخر کار آدم ها را می دانست خاطره ای را که زمان رحلت آیت الله خویی از رادیوی خودمان به نقل از شاگرد آیت الله خویی برایتان بگویم.

نشان دادن زندگی آیت الله خویی تا پایان مرگش توسط مرحوم قاضی

شاگرد آیت الله خویی تا زمانی که ایشان زنده بود، اجازه نقل این خاطره را نداشت.

آیت الله خویی می گفت: «در جوانی به نجف رفتم، شنیدم آقای قاضی استاد اخلاق و عرفان است؛ عده ای هم بدی او (مرحوم قاضی) را می گفتند که مثلا درویش است.»

« من شک کردم که بروم یا نروم، تا این که ناگهان پیکی از طرف خود مرحوم قاضی پیغامی آورد که فلانی ! تو که بچه نیستی، گول بخوری، درس خوانده ای، پس به مجلس ما بیا.دیدم درست می گویند، برای همین رفتم و در جلسه درس مرحوم قاضی شرکت کردم.»

بعد از این آیت الله خویی چند سالی شاگردی مرحوم قاضی را می کند و در یک ماه رمضان از ایشان دستور عملی را می خواهد تا بتواند ماه رمضان را به طور کامل درک کند. مرحوم قاضی هم دستوری می دهند و می گویند شب بیست و سوم ماه رمضان بیا. 



:: موضوعات مرتبط: علما، علامه سید علی قاضی، ،
:: برچسب‌ها: دو, داستان, عجیب, از, زندگی, علامه, سید, علی, قاضی,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : سه شنبه 17 شهريور 1394
زمان : 2:2
حالات عرفانی و عبادی علامه سید علی قاضی
| ادامه مطلب...

از احوالات عبادی ایشان آن گونه که باید به ما نرسیده ولی کثرت سجده و انقطاعشان به گونه ای بود که گاهی شاگردان خدمتشان می رسیدند و او آن قدر در سجده بود که آنها ناامید شده و برمی گشتند. عبادت شبانه کلامش را نافذ و آتشین کرده بود و به جمله ای دلی را می ربود: « دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان ».
و علامه طباطبائی با همان عبارت، شوری در دل می بیند و تا آخر عمر در محضرش به کسب فیض می نشیند و دست از او بر نمی دارد.

انس با قرآن

آقای قاضی بر انس با قرآن تأکید بسیار داشتند، از جمله در نامه ای به یکی از شاگردانشان این چنین می فرمایند: « علیکم بقراءة القران الکریم فی اللیل بالصوت الحسن الحزین فهو شراب المؤمنین ::: بر شما باد به قرائت قران کریم در شب، با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن شراب مؤمنین است. »
و می فرمودند: « و آن قرة العیون مخلصین را همیشه در چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صوت و آداب دیگر، خصوص در بطون لیالی ».
و ظاهر آداب ایشان بر این قرار داشته که با قرآن استخاره نمی کردند و به شاگردانشان هم می فرمودند: « بنده، به قرآن کریم استخاره نمی کند ».
و به شاگردش آیت الله علی محمد بروجردی می گوید: « هیچ گاه از قران جدا مشو. »

تلاوت مسبّحات

آیت الله کشمیری فرمود:« آقای قاضی سجده های طولانی داشت و معمولاً قبل از خواب، « مسبّحات» را تلاوت می فرمود و برای روشنایی قلب، هفتاد مرتبه استغفار بعد از نماز ظهر و عصر را تجویز می کرد. »
علامه طباطبائی فرموده اند: « ...سوره های مسبحات که با یسبّح و سبّح شروع می شود پنج عدد است: سورهای حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن. و سوره اعلی که با «سبّح» به فعل امر شروع می شود، جزء مسبحات نیست، گرچه در روایتی وارد شده است ولیکن در روایت معتبره، مسبحات را همان پنج سوره تعیین کرده است.
و در روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم این پنج سوره را هر شب قبل از خواب می خواندند و از سبب قرائت این سوره ها از آن حضرت سؤال کردند؛ حضرت در جواب فرمودند: در هر یک از این سوره ها آیه ای است که به منزله هزار آیه از قرآن است! و در روایت دیگر وارد شده است که هر کس «مسبحات» را شب، قبل از خواب بخواند، نمی میرد مگر آنکه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و اله و سلم را قبل از مردن می بیند؛ و آن حضرت محل و مقام وی را در بهشت به او نشان می دهند!



:: موضوعات مرتبط: علما، علامه سید علی قاضی، ،
:: برچسب‌ها: حالات, عرفانی, و, عبادی, علامه, سید, علی, قاضی,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : سه شنبه 17 شهريور 1394
زمان : 2:1
زندگی نامه و کرامات علامه سید علی قاضی
| ادامه مطلب...

                                                                                 زندگي نامه و کرامات سيد علي قاضي طباطبايی
ولادت
آیت الله علامه سید علی آقا قاضی طباطبایی تبریزی، فقیه، حکیم و عارف کم نظیر و بزرگ شیعه و اسلام، روز 13 ذی حجه سال 1282 یا 1285 قمری در تبریز به دنیا آمد. پدرش آیت الله سید حسین قاضی طباطبایی از علمای معروف و همواره پناهگاه مردم و عاشقان اهل بیت بود.

تحصیلات

پدرش، او را به مکتب خانه سپرد تا با آموختن قرآن مراحل رشد و ترقی را به خوبی بپیماید. سید علی که از هوشی سرشار برخوردار بود، گوی سبقت را از دیگر هم کلاسی‌هایش می‌رباید و دروس مکتب خانه را به سرعت طی می‌کند؛ از طرف دیگر، پدرش او را با تکالیف الهی آشنا می‌سازد.

سید علی پس از گذراندن مراحل اولیه، جهت سیراب کردن روح تشنه خود به حوزه علمیه تبریز روی می‌آورد و از محضر اساتید آن حوزه بهره‌ها می‌برد.

استادان سید علی قاضی در تبریز

1. میرزا موسی تبریزی؛ وی از شاگردان شیخ انصاری و سید حسین کوه کمره‌ای بوده و کتاب اوثق الوسائل ـ که حاشیه بر رسائل شیخ انصاری است ـ را به نگارش در آورده است.

2. میرزا محمد علی قراچه داغی؛ وی در فقه و اصول تبحر داشته و در علوم تفسیر از تألیفاتی برخوردار بوده است.

3. پدر گرامی‌اش؛ ایشان به سبب علاقه و رغبت خاص، در زمینه علم تفسیر تبحر داشت؛ چنان چه سید علی آقا خود می‌گوید: تفسیر «کشاف» را در خدمت پدرش خوانده است.

4. میرزا محمد تقی تبریزی، معروف به «حجة‌الاسلام» و متخلص به «نیر»؛ سید علی آقا ادبیات عرب و فارسی را پیش این شاعر نامدار یاد گرفته و اشعار زیادی از ایشان نقل کرده است.

 



:: موضوعات مرتبط: علما، علامه سید علی قاضی، ،
:: برچسب‌ها: زندگی, نامه, علامه, سید, علی, قاضی,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : سه شنبه 17 شهريور 1394
زمان : 2:0


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.